از: امیر میرصادقی مورخ و پزوهشگر تنیس روی میز
طولانی ترین مدت برای کسب یک امتیاز در مسابقات جهانی تنیس روی میز ۱۹۳۶ پراک که میان ۲ بازیکن لهستانی و رومانی رویداد دو ساعت و پانزده دقیقه بود. اجازه بدهید که داستان امتیاز طولانی این رالی را از زبان “فارکس پانت” یکی از بازیکنان این مسابقه بخوانید:
من فقط با ۱۸ سال سن، جوانترین بازیکن تیم ملی تنیس روی میز رومانی بودم. در واقع یک بازیکن دفاعی مطلق و با حمله های بسیار قوی در سمت راست میز خود بودم. و به قول ۲ بازیکن بزرگ آن زمان دارای یک استعداد زیاد و حریفی خطرناک محسوب می شدم.
در آن زمان ارتفاع تور میز بازی ۱۷ و نیم سانتی متر بود. حریف من “الکس ارلیچ” از استان و نایب قهرمان جهان و یکی از مشهورترین و قوی ترین بازیکنان تنیس روی میز جهان و یک کاسب خوب بود و در طول توقف های مسابقه داد می زد که من برنده خواهم شد، من پانت را خرد و له خواهم کرد و زیر زانوهای خود خواهم گذاشت و من به او درس خواهم داد که قادر به مقاومت در برابر من نخواهد بود. در طول ۵ دقیقه تمرین و دست گرمی جلوتر از شروع مسابقه، من چیزی را از خود نشان ندادم. همه به راکت من نگاه می کردند زیرا با تمام راکت ها فرق می کرد و خیلی بزرگتر از راکتهای معمولی بود. من به مسابقات طولانی مدت ماراتون عادت کرده بودم و در برابر “هاگنور” از فرانسه ۳ ساعت و برابر “گیونگیو لوسکاس” از لیتونی ۳ ساعت و نیم و برابر “واجاکویس” از لیتونی به مدت ۴ ساعت بازی کرده بودم و فقط یک بازی دفاعی می کردم و در بازی دفاعی کاملا خوب و با تجربه بودم. حریف من “ارلیچ” خیلی بلوف می زد و در طول سرتاسر بازی صحبت می کرد و حرکات بچه گانه در می آورد و من فقط می خندیدم بدون اینکه کنترل خودم را از دست بدهم. از همان آغاز بازی صفر بر صفر، ارلیچ به این نتیجه رسید که او قادر به برد با استفاده از تاکتیک حمله نخواهد بود، لذا او بازی خود را تغییر داد و من نیز بیشتر توپها را به سمت حمله او می فرستادم که او را وادار به حمله نمایم. بعد از ۱۳۵ دقیقه او اولین امتیاز را گرفت مثل اینکه امتیاز نهایی و امتیاز نتیجه مسابقه را گرفته است و خیلی خوشحال شده بود ولی هنوز برای خاتمه گیم اول بیست امتیاز دیگر باقی مانده بود. او بیشتر روی این مسئله تکیه می کرد که من از نظر فیزیکی و عصبی خسته خواهم شد و بازی را از دست خواهم داد. من خیلی جوان و پر حرارت بودم و او به خود خیلی مغرور بود و افتخار می کرد، چون نایب قهرمان دنیا بود. من توپها را به طرف سمت راست او می فرستادم و او به سمت چپ من یعنی به طرف بک هند من پاسخ می داد. او منتظر خستگی دست من بود ولی هیچگونه خستگی در من ظاهر نشد زیرا من از شرایط بدنی و فیزیکی خوبی برخوردار بودم. بعد از ۹۰ دقیقه بازی من سعی کردم که توپها را به سمت چپ ارلیچ بفرستم، جائیکه او نمی توانست حمله کند و من مطمئن بودم که او قادر به حمله نخواهد بود. امتیاز صفر-صفر بود که برگزار کنندگان مسابقات داور را عوض کردند چون او خسته شده بود. بازیکنان اتریش بعد از شروع بازی ما به پائین شهر و دیدن فیلم به سینما رفتند و موقعیکه برگشتند مشاهده نمودند که هنوز امتیاز صفر بر صفر است و آنها فکر می کردند که تابلو امتیازات که روی یک تخته سفید با حروف بزرگ و سیاه رنگ، امتیازات نوشته می شد، اشتباه است. در جریان اولین رالی بازی ما که حدود ۱۲۰ دقیقه طول کشید و هر دو ما با احتیاط توپ را رد و بدل می کردیم ناگهان از سوی تماشاچیان یک پوست موز به طرف میز ما پرتاب شد و به تور برخورد کرد ولی تاثیری در ما نداشت و ما به بازی خود ادامه دادیم و یکی از مسوولین پوست موز را برداشت و به بیرون انداخت. سپس سومین داور امد و کنار میز ما ایستاد تا بازی تمام شود. تماشاگران به رستوران پهلوی سالن مسابقات رفتند و غذا خوردند و برگشتند ولی هنوز نتیجه بازی ما صفر- صفر بود. بعد از ۱۳۵ دقیقه بازی، ارلیچ، یک توپ نرم با کنار و حاشیه راکت خود در جهت و مسیر دیگر زد و چون من آماده برای گرفتن این توپ نبودم امتیاز را از دست دادم و نتیجه یک بر صفر شد و بعد از یک مدت طولانی ارلیچ یک بر صفر جلو افتاد و ما به بازی دفاعی خود ادامه دادیم. ضمنا هیئت برگزاری مسابقات، سخت خسته شده بودند و برنامه های انها به هم خورده بود. بعد از ۳ ساعت بازی با ارلیچ، من مطلع شدم که اگر من بازی را ببرم فایده ندارد چون بازیکنان دیگر هم تیم من مسابقه های خود را باخته بودند. سپس من شروع به زدن حمله از دو جناح میز خود نمودم و دیگر کنترل خودم را از دست داده بودم درحالیکه ارلیچ مرتب داد می زد و شلوغ می کرد که: می برم و می کشم و پانت را منهدم می کنم. ولی در هر حال مربی من فریاد می زد: پانت خواهش می کنم ضربه بزن و حمله بکن و کاری بکن. بعد از اینکه من بازی را کنار گذاشتم و مربی شدم هرگز بازیکنان خود را برای یک بازی ثابت و یکنواخت و دفاعی تشویق و هدایت نمی کردم، بلکه تاکتیکهای حمله و تاپ اسپین روی تاپ اسپین را به آنها توصیه می کردم.
بیوگرافی فارکس پانت: نایب قهرمان مسابقات تیمی در مسابقات جهانی ۱۹۳۶ بوده و سر مربی تیم ملی رومانی بوده است و در طول سالهای ۱۹۸۶-۱۹۵۰، مربی سرشناس کشور رومانی بوده است و تمام زندگی خود را وقف ورزش زیبای تنیس روی میز نموده است و هر دو تیم ملی پسران و دختران رومانی را آماده و تربیت نموده و کمک کرده است که ۱۶ عنوان جهانی و ۳۳ عنوان اروپایی را در جوانان و بزرگسالان رومانی کسب نماید. ولی در خلال سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ از کشور تبعید و زندانی شده است و به اردوگاههای کار اجباری به مجارستان و اوکراین فرستاده شده و انواع مختلف شکنجه ها را متحمل شده و طی این مدت، والدین- برادران- خواهران- همسر و سایر اقوام خود را از دست داده و دیگر هرگز انها را ندیده، چون همه انها توسط نازی ها کشته شده بودند.